زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

جنید بن عبدالرحمان

جُنِیْدِ بْنِ عَبْدُالرَّحْمان، ابویحیى (د محرم 116 / فوریۀ 734)، حاکم سِند و خراسان در دورۀ اموی. وی از تیرۀ مرّة بن عوف از قبیلۀ بنی تمیم بود و نسبت مُرّی او از اینجا ست (کلبی، 416-417؛ بلاذری، انساب ... ، 13 / 102؛ برای سلسله نسب و کنیۀ او، نک‍ : ابن عساکر، 11 / 322). دربارۀ چگونگی پیوند وی با دربار اموی، در مآخذ موجود چیزی نیامده است و به داستانی که نوادۀ او، جنادة بن عمرو، به نقل از پدر و جدش، در همین باب آورده، نیز نمی‌توان اعتماد کرد (نک‍ : همو، 11 / 290).
وی از سوی ابن هُبیرۀ فزاری (ه‍ م)، که از 102ق به فرمان یزید بن عبدالملک، دومین خلیفۀ اموی حاکم عراق و خراسان بود (نک‍ : طبری، 6 / 617)، به ولایت سند گماشته شد (بلاذری، همانجا، فتوح ... ، 442؛ نیز نک‍ : اخبار ... ، 201). بعدها در شوال 105 / مارس 724، که هشام بن عبدالملک، ولایت عراق را به خالد بن عبدالله قسری سپرد (نک‍ : طبری، 7 / 26)، جنید را دستور داد به فرمان خالد باشد (بلاذری، همانجا؛ نیز نک‍ : خلیفه، 2 / 538؛ دربارۀ سابقۀ فتوحات در نواحی هند و سند در این دوره، نک‍ : الیت، I / 439 ff.). گفته‌اند که بُکَیر بن ماهان (ه‍ م)، رهبر داعیان ضد اموی، به عنوان مترجم، در این مأموریت همراه وی بوده است (نک‍ : دینوری، 333؛ اخبار، همانجا). جنید نخست به شهر دیبل (بَنبور کنونی، نزدیک کراچی پاکستان، نک‍ : بلوچ، 20، شم‍ 10) درآمد و با حاکم آن نواحی در نبرد شد. چون دامنۀ جنگ به هند رسید، جنید به آنجا رفت و سرانجام حاکم را به قتل رسانید (بلاذری، همانجا).
جنید در دورۀ حکومت خود، شهر کایرا (در منابع عربی: کیرج، نزدیک احمدآباد کنونی در گجراتِ هند، نک‍ : بلوچ، 123، شم‍ 166(b)) را که اهالی آنجا پیمان‌شکنی کرده بودند، بار دیگر فتح کرد (بلاذری، همانجاها؛ نیز نک‍ : یعقوبی، 2 / 379). آن‌گاه عوامل خود را برای ادامۀ فتوحات به نقاط گوناگون آن منطقه گسیل داشت (بلاذری، فتوح، همانجا؛ نیز نک‍ : یعقوبی، 2 / 379-380). جنید در این فتوحات، غنایم بسیاری به چنگ آورد و یاران را از گشاده‌دستیهای خویش برخوردار ساخت (بلاذری، انساب، 13 / 103، نیز نک‍ : فتوح، همانجا؛ یعقوبی، 2 / 380؛ برای میزان هنگفت گردآوری مالیات هند در دورۀ او، نک‍ : ابن فقیه، 391). به روایتی، دامنۀ فتوحات او تا مرز چین نیز رسید (یعقوبی، 2 / 379).
جنید از سوی خالد قسری، تا دو سال بر سند ولایت داشت و سپس عزل شد (خلیفه، همانجا). در حدود سال 112ق، وی با تقدیم هدیه‌ای گرانبها ــ به احتمال بسیاراز جواهرات هنـد ــ بـه خلیفه و همسرش، توانست با جلب نظر ایشان، بار دیگر حکومت خراسان را از آن خویش کند (طبری، 7 / 67؛ برای انتصاب او، نک‍ : خلیفه، 2 / 502؛ بلاذری، همان، 429، انساب، 13 / 102؛ گردیزی، 115).
شرح فعالیتهای جنید در نواحی خراسان و ماوراءالنهر را طبـری (همـانجا) از ابـوالحسن مـداینی (د 225ق / 840 م) ــ که کتابی در باب فتوح خراسان و دورۀ حکمرانی جنید بن عبدالرحمان داشته است (نک‍ : ابن ندیم، 115) ــ نقل می‌کند، اما بلاذری (د 279ق / 892 م)، مطلبی را به صراحت از ابوعبیده مَعمَر بن مُثَنّى (د 210ق) ــ که اثری با عنوان کتاب خراسان داشته (ابن ندیم، 59) ــ آورده است (فتوح، همانجا). روایت ابن اعثم که به طور معمول به مأخذ خود اشاره نمی‌کند، با گزارش مداینی اختلافاتی دارد (نک‍ : دنبالۀ مقاله).
به روایتی، جنید بی‌درنگ رو به سوی ماوراءالنهر نهاد و در حوالی بیکند، در غرب بخارا، که عامل پیشین خراسان، اَشرس ابن عبدالله سُلَمی، در آنجا از ترکان به سختی شکست خورده بود (نک‍ : ابن اعثم، 4 / 307)، توانست لشکر عظیم ترکان را با دشواری بسیار شکست داده، پسر یا برادرزادۀ خاقان را به اسارت درآورد (طبری، 7 / 67-68؛ نیز نک‍ : بلاذری، همانجا). آن‌گاه کسانی را بر شهرهای بلخ، بخارا و هرات گماشت و خود پس از درنگی کوتاه در تِرمِذ، به مرو، تختگاه خراسان درآمد (طبری، 7 / 68-69).
اما روایتی دیگر نشان می‌دهد که نخستین نبرد میان جنید و ترکان، در کنار رود بلخ در 112ق / 730م اتفاق افتاد و جنید از آنجا به مرو رفت (ابن اعثم، 4 / 307؛ نیز نک‍ : طبری، 7 / 71) و سال بعد، بار دیگر به ناحیۀ بلخ بازگشت (ابن اعثم، همانجا).
به هر حال، جنید از بلخ قصد نفوذ در طخارستان داشت و سپاهیان او در این مناطق به پیروزیهایی نیز دست یافته بودند (طبری، همانجا؛ ابن اعثم، 4 / 308)؛ اما ترکان در این زمان جبهۀ دیگری در نواحی سمرقند گشوده بودند و عامل جنید، سَورة بن حُر دارمی را تاب نبرد با ایشان نبود (طبری، همانجا). سرانجام جنید به رغم توصیۀ سرداران خود دایر بر احتراز از پیشدستی در جنگ و شتاب‌زدگی، عنان به سوی سمرقند گردانید (همو، نیز ابن اعثم، همانجاها). از آن سوی، سوره به دستور جنید، که گویا قصد داشت از دو سو به ترکان هجوم آورد، از سمرقند بیرون آمد، اما ترکان با تباه کردن راههای اصلی و درگیریهای پراکنده، عملاً موجب تأخیر جنید شدند و سوره و اصحابش را از پای درآوردند (طبری، 7 / 72-78؛ ابن اعثم، نیز خلیفه، گردیزی، همانجاها؛ نسفی، 231).
سمرقند در محاصرۀ ترکان بود که جنید و سپاهیانش از راه رسیدند و در نبرد سنگینی که بر دروازۀ شهر روی داد، ترکان با وجود کثرت سپاه، شکست خوردند و جنید با پیروزی وارد سمرقند شد (همانجاها). وی چند ماهی در آن شهر درنگ کرد و چون آگاهی یافت که ترکان رو به سوی بخارا کرده‌اند، به رغم مخالفت برخی از فرماندهان سپاه، بدان سوی رهسپار شد (طبری، 7 / 81-82). در نبردی که در کرمینیه (12 فرسنگی بخارا، نک‍ : یاقوت، 4 / 268)، میان دو سپاه روی داد، ترکان بار دیگر شکست خوردند و روی به هزیمت نهادند (طبری، 7 / 83). اما به روایت ابن اعثم، جنید پس از نبرد سمرقند، به مرو رفت و از آنجا در نامه‌ای اخبار پیروزیهای خود را همراه هدایایی، به خلیفه رسانید (4 / 311).
به نظر می‌رسد که این نبردها تا سالها بعد، ماوراءالنهر را از یورش و غارت ترکان در امان داشت و چون در 115ق / 733م در خراسان قحطی بروز کرد، چنان‌که جنید خود تصریح کرده است، بخارا از آسیب آن محفوظ ماند (طبری، 7 / 92). روایتهایی نشان می‌دهد که جنید، نسبت به داعیان ضد اموی، سخت‌گیر بود و برخی از ایشان را به تیغ سپرد (همو، 7 / 88؛ نیز نک‍ : دینوری، 335-337).
جنید در مرو بر اثر بیماری درگذشت (بلاذری، انساب، 13 / 102، فتوح، 429؛ طبری، 7 / 92-93) و در مرگ او مرثیه‌هایی سروده شد (همو، 7 / 93-94؛ ابوالفرج، 20 / 422). به روایتی خلیفه به سببی از او رنجیده، و اندکی پیش از مرگ وی، از حکومت عزلش کرده بود (طبری، 7 / 93؛ ابن اثیر، 5 / 182). جنید را مردی بخشنده و گشاده دست وصف کرده‌‌اند (بلاذری، انساب، همانجا؛ صفدی، 11 / 205).

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛ ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابن فقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416ق / 1996م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمیر جابر، بیروت، دارالفکر؛ اخبار الدولة العباسیة، به کوشش عبدالعزیزدوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت، 1971م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417ق / 1996م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1863م؛ خلیفة بن خیاط ، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1960م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1959م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش شکری فیصل، بیروت، 1401ق / 1981م؛ طبری، تاریخ؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق / 1987م؛ گردیزی، عبدالحی، زین‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347ش؛ نسفی، عمر، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1378ش / 1999م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، 1969م؛ نیز:

Bloch, N.A., introd. and notes Fathnamah-i Sind, Islamabad, 1983; Elliot, H.M., The History of India, Lahore, 1979.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.